سرویس سیاست مشرق- روز 28 آبان، «جرمی هانت» ، وزیر خارجه بریتانیا، وارد ایران شد تا با محمدجواد ظریف دیدار کند. این اولین سفر یک وزیر خارجه از گروه 1+5 به ایران، بعد از خروج آمریکا از برجام بود. اما اظهارات وزیر خارجه قبل از سفر به ایران و فضاسازی انگلیسیها علیه کشورمان، حواشی زیادی برای این سفر ایجاد کرد. وبسایت بی بی سی فارسی، همان روز، ساعاتی قبل از ورود هانت به ایران گزارش داد:
" آقای هانت با دو پیام روشن به ایران میرود، نخست آنکه ایرانی-بریتانیاییهایی دوتابعیتی که در ایران در زندان هستند و به گفته آقای هانت بیگناهند باید آزاد شوند. دوم اینکه ایران از اقداماتی که آقای هانت "بیثباتکننده" میخواند دست بردارد."
آقای هانت پیش از سفر به ایران بر اهمیت برجام در حفظ ثبات در منطقه و حمایت بریتانیا از آن تاکید کرد اما گفت: «ما لازم است که پایان اقدامات بی ثبات کننده ایران را در منطقه ببینیم اگر بخواهیم ریشه چالشهای منطقه را برطرف کنیم»."[1]
هانت بار دیگر، در ادامه سیاستهای مداخلهجویانه لندن جهت آزادسازی جاسوسان ایرانی(که با تابعیت بریتانیایی برای این کشور جاسوسی می کردند)، مدعی شد:
" بیش از هر چیز، ما باید شاهد بازگشت این بریتانیایی های ایرانی تبار دو تابعیتی زندانی در ایران نزد خانواده هایشان در بریتانیا باشیم. من ماجراهای دردناک بسیاری از خانواده هایی شنیده ام که مجبور بوده اند جدایی هولناکی را متحمل شوند. از این رو در ایران پیامی روشن برای رهبران آن کشور دارم: زندانی کردن مردم بیگناه نمی تواند و نباید به عنوان ابزار فشار دیپلماتیک مورد استفاده قرار بگیرد. "
این وزیر انگلیسی که هفته قبل، سفرهایی به سعودی و امارات متحده داشت، در تطابق با اتهامات ترامپ، پومپئو، بولتون و سایر دولتمردان آمریکایی، به صراحت ایران را متهم کرد:
"...اگر در پی رسیدگی به دلایل ریشه ای چالش های پیش رو در منطقه هستیم، باید خواهان پایان یافتن فعالیت های برهم زننده ثبات ایران در مابقی منطقه باشیم. "
اما جنگ تبلیغاتی وزیر خارجه دولت انگلستان علیه جمهوری اسلامی ایران، مقدماتی هم در هفتههای اخیر داشته است.
در همین 18 آبان گذشته، گزارشی با عنوان «صد سال پیش در ایران چه خبر بود؛ 'خوردن گوشت انسان' در سرزمین گرسنگان شاه» در وبسایت بی بی سی فارسی منتشر شد که در آن برای اولین بار، بی بی سی به صراحت به وقوع قحطی در ایران مقارن با جنگ جهانی اول (و اشغال ایران توسط انگلستان و روسیه) اشاره کرده است. در این گزارش صحنههای دلخراش و تکاندهندهای از آثار این قحطی بزرگ، از زبان نظامیان انگلیسی حاضر در ایران توصیف شده است. یک نمونه ان به این شرح است:
" سرهنگ ام. اچ داناهو، افسر اطلاعاتی ارتش بریتانیا که به عنوان خبرنگار ویژه دیلی کرونیکل در ۵ آوریل ۱۹۱۸ وارد ایران شد در کتابش "ماموریت به پرشیا" مینویسد که درباره وخامت اوضاع اقتصادی و کمبود غذا در این کشور زیاد شنیده بوده اما پس از عبور از مرز با عمق فاجعه روبرو شده است:
"اجساد مردان و زنان در معابر عمومی افتاده بود؛ پشتههای چروکیده و تلنبار شده بشریتی فلکزده، در میان انگشتان خشکیده آنها هنوز دستهای علف که از خاک بیرون کشیده بودند دیده میشد یا ریشههایی که از مزارع کنده بودند تا شکنجه مرگ از گرسنگی را سبکتر کنند."
در مواقع دیگر پیکری زار و نحیف که اندک شباهتی به انسان داشت، چهار دست و پا به جلوی ماشینهایی که میگذشتند میخزید و بجای حرف با علامت برای تکهای نان التماس میکرد. برای رد کردن چنین درخواستی واقعا دل سنگ لازم است."
در اولین روز در سرزمین گرسنگان شاه! در قصر شیرین توقف کوتاهی داشتیم و به سرعت جماعت گرسنگان ما را احاطه کردند. زن بیچارهای که کودکی به بغل داشت از ما خواست فرزندش را نجات دهیم. نصف قوطی گوشت کنسرو و مقداری بیسکویت به او دادیم و او از خدا برای ما در خواست آمرزش کرد. ما تحت تاثیر نگرانی مادرانه او قرار گرفتیم؛ با اینکه معلوم بود از گرسنگی مفرط عذاب میکشد اما تا بچه سیر نشد لقمهای از گلوی خودش پایین نرفت."
این که رسانه اصلی روباه پیر، با سابقه سیاه استعمار، به آن قحطی بزرگ به این تفصیل اشاره کند (حقیقتی که همواره در رسانه های غربی و رسانههای غربزده داخلی سانسور شده است(، احتمالا برای بسیاری از خوانندگان این مطلب عجیب مینمود. اما آگاهان و اهل فن می دانستند که رسانه روباه پیر بیجهت دست به اعتراف نزده، بلکه انتشار چنین مطلبی، بیشتر متوجه فرامتنی از تحولات سیاسی روز مرتبط با ایران است. درست مقارن با روزی که وزیر خارجه ایالات متحده، مایک پمپئو، در اظهاراتی خصمانه در مصاحبه با «بی بی سی» گفت که " رهبران ایران اگر می خواهند مردمشان غذا بخورند، باید تصمیماتی بگیرند و به حرف آمریکا گوش دهند. "
این اظهارات پمپئو در همان 18 آبان(با خبرنگار «ایرانی» بی بی سی به نام هادی نیلی) انجام گرفت، و مقاله مزبور درباره قحطی ایران هم در همان روز منتشر شد. این تقارن، اوج خباثت و پلیدی شبکه وابسته به دولت انگلستان را نشان می دهد که اولا، چنین اظهاراتی موهن و به شدت ضدایرانی را از زبان دشمن بزرگ مردم ایران، مایک پمپئو، بیرون می کشد و از آن تیتر می گیرد، و از سوی دیگر، برای تکمیل این عملیات روانی کثیف، یاد جنایت بزرگ ارتش انگلستان را در ایجاد قحطی بزرگ دوران جنگ اول جهانی زنده می کند.
گزارش ویژه مشرق از این قحطی بزرگ را اینجا بخوانید:
دکتر «محمدقلی مجد» ، پژوهشگر و استاد ایرانی در دانشگاههای آمریکا، در کتاب محققانه و ارزشمند خود به نام «قحطی بزرگ و نسلکشی در ایران، 1917 تا 1919» ، با اسناد و مدارک خود غربیها، عمق نقش جنایتکارانه ارتش استعمارگر انگلستان را در ایجاد یکی از بزرگترین قحطیهای تمام تاریخ بشر، که طبق تخمین دکتر مجد موجب از بین رفتن حدود 8 میلیون ایرانی در یک بازه دوساله شد، افشاء کرده است. فیلم «یتیمخانه ایران» (1393) ساخته ابوالقاسم طالبی، گوشههایی از همین جنایت و نسلکشی بزرگ را به تصویر کشیده است.
دولت «خبیث» انگلیس (به تعبیر رهبر انقلاب)، هیچگاه بابت این جنایت بزرگ در حق ملت ایران عذرخواهی نکرد، بلکه برعکس همواره به نقشآفرینیهای مخرب و ضدایرانی خود ادامه داد که تا همین امروز هم با شدت و حدّت ادامه دارد.
در واقع، سخنان جرمی هانت درباره لزوم توقف آنچه که "فعالیت های برهم زننده ثبات ایران در مابقی منطقه" می خواند، دقیقا همجهت و همراه با اتهامات ترامپ و پمپئو به ایران است و به صراحت معلوم می کند که نه تنها انگلستان (و دیگر اروپاییها) هیچ قصدی برای سرپیچی از اوامر ترامپ در خصوص ایران ندارند، که خود تکمیلکننده پازل آمریکا هستند.
هانت در گفتگو با روزنامه گاردین در آستانه سفر به ایران، به صراحت گفت که "سعودی، و نه ایران، شریک بریتانیا در خاورمیانه است" و این پیامی به همه کسانی در داخل کشور است که با وجود اثبات عینی و چندبارهی بدعهدی و خباثت بریتانیاییها (و سایر کشورهای اروپایی) در نارو زدن به ایران در بزنگاهها، چشم امید به «ایستادگی اروپا در برابر ترامپ» بستهاند و با مالهکشی دفعالوقت آشکار اروپاییها، از "ساز و کار مالی مستقل اروپا برای تعامل با ایران" می گویند.
هانت در بخشی دیگری از گفتگو با گاردین یک جمله کلیدی افزود: " انگلیس نفوذ خود را در منطقه حفظ کرده است ما یک قدرت کوچک در خاورمیانه نیستیم و یک بازیگر مهم هستیم. "[2]
کاملا معلوم است که هانت می خواسته نقش استعماری بریتانیا در ایران و سلطه تاریخی این روباه پیر بر کشورمان را یادآور شود و این جمله را باید در پازل همان مصاحبه بی بی سی با پمپئو و انتشار آن مقاله درباره قحطی بزرگ در ایران دانست.
بیشتر بخوانید:
«قحطی بزرگ» و زمینهسازی BBC برای ورود وزیر خارجه انگلیس به ایران
البته که اظهارات جرمی هانت بسیار گستاخانه، توهینآمیز و یادآور دوران سیاه استعمار انگلستان بر این آب و خاک است، اما متاسفانه، نحوه تعامل دولت محترم با این گستاخیها و جسارتها، در 5 سال گذشته، وقاحت اذناب ملکه را تند و تیزتر کرده است.
به بیان دیگر، در برابر این شرارت آشکار انگلیسیها، که انتظار دارند به سبک دوران «استعمار» با یک تماس سفارت «دولت فخیمه»، اوامر ایشان توسط وابستگان انگلوفیل حکومتی، صورت گیرد و فلان «جاسوس» آزاد شود، آنچه از سوی دولت جمهوری اسلامی در چند سال اخیر دیده شده، نه تنها متناسب با اقتدار و استقلال جمهوری اسلامی نیست، که بعضا انفعالی حیرتآور را نشان میدهد که انگلیسیها را در شرارت و زیادهخواهیهای گستاخانه، تحریص و تحریک می کند.
همین روز دوشنبه(28 آبان) در جریان استقبال ظریف از وزیر خارجه انگلستان، وزیر خارجه کشورمان چنان با شور و شوق و و عجله و خندهکنان به سمت وزیر انگلیسی رفت که خود هانت غافلگیر شد، انگار نه انگار که همین فرد، قبل از سفر به تهران آن خط و نشانها را برای ایران کشید و از پیوند استراتژیک لندن با دشمن ایران(عربستان سعودی) گفت.
در دیدار 6 مهرماه 94 در نیویورک بین حسن روحانی و دیوید کمرون، نخست وزیر وقت بریتانیا، [3] در حرکتی توهینآمیز و خلاف عرف دیپلماتیک، نخستوزیر بریتانیا پای خود را در حضور روحانی روی پای دیگر انداخت. این حرکت در مناسبات سیاسی بینالملل یک «توهین» آشکار محسوب می شود.
در 31 شهریور 95، در دیدار روحانی با ترزا می، نخست وزیر بریتانیا، در حاشیه اجلاس عمومی سازمان ملل، نخستوزیر بریتانیا با علم به این که رییس جمهوری اسلامی ایران، علاوه بر مقام سیاسی، یک مقام روحانی هم هست، لباس نامناسبی بر تن کرد. [4]
و کاش این «انفعال» و «بیعملی» فقط در حد همین تشریفات بود. متاسفانه در 5 سال اخیر، هرگاه دولتمردان بریتانیا صراحتا به اظهارات خصمانه و مداخلهجویانه علیه ایران پرداختند، هیچگاه واکنش درخور (حتی از سنخ توئیتری که تخصص دکتر ظریف است) از دستگاه دیپلماسی یا دیگر مقامات ارشد دولتی شاهد نبودیم.
برای نمونه، مقارن با آشوبهای دی ماه سال گذشته در ایران، باز به سیاق معمولِ روباه پیر جهت موجسواری بر ناآرامیهای ایران، سخنگوی نخست وزیر انگلستان، در مصاحبهای گفت:
" ما معتقدیم که باید در مورد موضوعات مورد اعتراض معترضان یک مذاکرات منطقی صورت انجام شود."
و بوریس جانسون، وزیر خارجه پیشین این کشور، هم باز ضمن همدردی با اغتشاشگران گفت:
" ما از کشته شدن چند نفر از معترضان در ایران متاسفیم و از همه میخواهیم که از خشونت پرهیز کنند و به قوانین بینالمللی و حقوق بشر احترام بگذارند."[5]
اما دریغ از یک واکنش قاطع به این سخنان مداخلهجویانه، از سوی دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران.
یا در 30 بهمن 96، همین بوریس جانسون در بیانیهای ایران را متهم به نقش مخرب در یمن کرد:
"...یافتههای هیأت کارشناسان سازمان ملل درباره یمن مبنی بر راه یافتن موشک ها و تجهیزات نظامی مرتبط از مبدأ ایران به یمن، پس از اعمال تحریم هدفمند تسلیحاتی، مرا عمیقاً نگران می کند. این (موضوع)، ایران را در موضع عدم تبعیت از قطعنامه 2216 شورای امنیت سازمان ملل میگذارد و نگرانی ما را درباره مبادرت ورزیدن آنها (ایران) به فعالیت بی ثبات کننده در یمن و به شکل وسیعتر در منطقه، تأیید میکند."[6]
اما پاسخ درخوری به این دروغپردازی آشکار از سوی وزیر خارجه و مقامات این وزارتخانه داده نشد.
اما آشکارترین مصداق این دیپلماسی «انفعالی» در برابر بریتانیا، موضع دولت ایران در قبال فعالیتهای ضدایرانی شبکههایی چون «بی بی سی فارسی»، «من و تو» و «ایران اینترنشنال» از لندن است که کار آنها مدتهاست که از جنگ روانی-تبلیغاتی علیه ایران گذشته و به دفاع آشکار و سیستماتیک از آشوب و تروریسم در کشورمان رسیده است. شاید اگر دولت ایران، یکصدم همین دولت همسایه(ترکیه) نسبت به فعالیتهای رسانة ای و سیاسی ضد این کشور حساسیت به خرج می داد و پیگیری میکرد، شبکه «ایران اینترنشنال» (وابسته به سعودی و مستقر در لندن) آن اندازه وقیح نمی شد که ساعاتی بعد از جنایت تروریستی اهواز، به سخنگوی گروهک تروریستی مسوول جنایت، خوشامد بگوید و به او تریبون بدهد.
با همه این اوصاف، یعنی انگلیس خبیث، باید بداند که از آن دوران که انگلوفیلهای وطنی شایع کرده بودند که "برگی از درخت نمی افتد، مگر با اجازه سفارت دولت فخیمه"، سالیان درازی گذشته است. روباه پیر استعمار مدتهاست آن شکوه جعلی استعماری را نه تنها در ایران، که در کل جهان ندارد. از آن مهمتر، با وجود همهی خیانتهاف نفوذها و خودباختگیهای برخی عناصر سیاسی، ایران اسلامی دیگر آن ایرانی نیست که «صدر الوزرایش» را سفیر مختار ملکه تعیین کند و نمایندگانش با «کیف انگلیسی» برای تصویب قراردادهای ننگین استعماری به مجلس بروند.
کاش شهید سردار «محمد ناظری» (دلاورمرد آبهای نیلگون خلیج فارس) در میان ما بود تا یک جلسه توجیهی برای وزیر گستاخ انگلیسی برگزار می کرد و برایش توضیح می دادکه چگونه وقتی کماندوهای «مخصوص» بریتانیایی جسارت کرده و چند متر وارد آبهای سرزمینی ما شدند، چند دقیقه بعد دست روی سر و خلع سلاح شده، در چنگ دلاوران نیروهای مسلح ما بودند. و ایران امروز، «محمد ناظری» ها زیاد دارد، آن قدر که سر لندن نشینان از دانستن تعداد آنها گیج خواهد رفت.
شاید این سطور از یادداشت «عبدالله شهبازی» ، مورخ و پژوهشگر برجسته کشورمان، به خوبی گویای جایگاه امروز ایران و بریتانیا باشد:
" ایران امروز ایران زمان جنگ اول جهانی نیست که بتوانند در آن قحطی پدید آورند و با ایجاد بحران عمیق مالی، از طریق بانک شاهی و امثال جیمز مکماری رئیس این بانک در ایران، آن را به جامعهای مرده تبدیل کنند و سپس به دست فوج ۲۵۰۰ نفره قزاق تهران را به اشغال درآورند و طی دورهای چهار پنج ساله «رژیم چنج» کنند.
سعودی و متحدانش، که از گرانقیمتترین و مدرنترین سلاحهای ساخت کمپانیهای تسلیحاتی بریتانیایی- آمریکایی برخوردارند، پس از سالها هنوز از پس عشایر پابرهنه یمنی برنیامدهاند. چگونه به مخیله امثال جرمی هانت خطور کرده که ایران مقتدر و سرافراز امروز را با یادآوری فاجعه نسلکشی جنگ اول جهانی تهدید کند؟ "[7]
[1] http://www.bbc.com/persian/iran-46255425
[2] http://www.sarpoosh.com/politics/foreign-policy/foreign-policy970807444.html
[3] https://fararu.com/fa/news/248148
[4] http://dana.ir/900368
[5] http://sedayiran.com/fa/news/173911
[6] http://www.iribnews.ir/fa/news/2036995/
[7] https://www.mashreghnews.ir/news/912691